چرندیات یک ذهن شلوغ
چرندیات یک ذهن شلوغ

چرندیات یک ذهن شلوغ

اونقد دلم براش تنگه  خوابم نمیبره...همش دارم گریه میکنم.

دلم میخواد باش حرف بزنم اروم شم اما من نباید باش حرف بزنم.

نگرانشم

چی میخوره

جکار میکنه

غصه و غم نداره؟

پول داره؟

اگه کسی بهش فشار نیاره اون درست غذا هم نمیخوره.مریض نشه یه وقت.

دلم برا سوپای عجیب غریبت تنگ میشه

عدس پلو استمبلی خخخخ

برا خنگ بازیات

خره نفهمه من کیه؟؟؟

کاش تو مال من بودی چی میشد ؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.