چرندیات یک ذهن شلوغ
چرندیات یک ذهن شلوغ

چرندیات یک ذهن شلوغ

از امروز وارد دوره جدیدی میشم دوره جدیدی از زندگیم که قابل بازگشت هم نیست  امیدوارم بتونم از پس این کار سخت بر بیام...

قبول کردن

بعضی وقتا آدم هرچقدم که برای به دست اوردن چیزی تلاش کنه نمیتونه موفق شه. مهم نیست که تو چقدر تلاش کردی و تلاشت چقدر صادقانه و با تمام وجودت بوده اما نتیجه نمیده.

شایدم تلاش یک نفره بی فایده باشه 

به هر حال من توی زندگیم فقط یک چیز بود که خیلی برای درست کردنش تلاش کردم معمولا اهل تلاش نیستم و هرچیزی رو زود بیهیال میشم. اما این چیز خاصی بود برام و سالها تلاش کردم . بارها و بارها و بارها شکست خوردم اما شکستم رو عمیقا قبول نمیکردم. با زبون قبول میکردم که شکست خوردم اما تع دلم نه .

اما فکر میکنم شاید برام بهتر بشه که این شکست رو قبول کنم تا بتونم به زندگی و حالت عادی برگردم.

سالهاس که میگذرد...

خدایا  لحظه ای مارو به حال خودمون رها نکن حتی وقتایی که با خودمون میگیم با خودم قهرم تو مارو رها نکن. اینها همش نازِ  واسه ماهایی که کسی جز تورو نداریم